Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-27@06:29:04 GMT

«مردی از بهشت» به کتاب‌فروشی‌ها رسید

تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۰۴۱۱۳

«مردی از بهشت» به کتاب‌فروشی‌ها رسید

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب مردی از بهشت از سه فصل با عنوان‌های مردی از بهشت، نخستین تلاوت و صندوق رهایی تشکیل شده‌است.

نویسنده این کتاب محمد بکایی است. بکایی در سال ۱۳۴۵ شمسی در تبریز به دنیا آمد. او از چهار سالگی به علّت فشار رژیم و ممنوع شدن پدرش از منبر رفتن، ناگزیر به همراه خانواده، زادگاهش را ترک کرد و ساکن تهران شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پس از اتمام دوره‌ دبیرستان و گرفتن دیپلم در سال ۱۳۶۳،‌ وارد دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. چندی بعد از تحصیل، انصراف داد و به علوم حوزوی روی آورد. از سال ۶۰ الی ۷۱ در حوزه‌ علمیه قم تا پایان دوره‌ سطح را فرا گرفت و از مطالعه و تحقیق در منطق، فلسفه و کلام نیز بی‌بهره نبود.

بکایی از سال ۶۳ تا ۶۷ به طور متناوب در جنگ حضور داشت و داستان‌نویسی را با چاپ اولین اثرش در گاهنامه‌ داستان(۶۸) آغاز کرد. او مدتی مسئول بخش قصه واحد ادبیات حوزه‌ هنری بود و در کلاس‌های پیک قصه‌نویسی آن مرکز فرهنگی، تئوری داستان را تدریس می‌کرد. در نشریاتی همچون پیام انقلاب، سوره، ادبستان، ادبیات داستانی، کیهان، رسالت و همشهری داستان‌هایی را به چاپ رساند. 

وی در کنار داستان‌نویسی از کار در زمینه‌ سینما و تلوزیون هم غافل نماند. نوشتن فیلم‌نامه، ساخت مستند برای شبکه‌ سحر سیمای برون‌مرزی و همکاری با شبکه سه سیما از فعالیت‌های فرهنگی اوست. او آثاری چون تجارت،‌ نخستین دلاور، دورترین گور، تپه‌ پونه و مردی از بهشت را برای کودکان و نوجوانان نوشت.

بکایی دستی در نقد هم دارد. او در ماهنامه‌ ادبیات، داستانی تحت عنوان بازتاب اساطیر در آینه‌ها به نقد اساطیری داستان آینه‌ از سیروس شمیسا پرداخت.

قسمتی از متن کتاب

عبدالله کنار ستون ایستاد و آستین لباسش را مرتب کرد تا خواست بنشیند، صدای رسول خدا را شنید:

-حالا از میان این راه، مردی از بهشت بر شما وارد خواهدشد!

هم‌چنان ایستاده ماند. چشم‌هایش که از نور پرشد، کسی را دید. دست‌هایش همان تاب دست‌های مرد روز پیش را داشت و قدم‌هایش همان‌طور سلانه سلانه روی خاک کشیده می‌شد. نهال شکی در جان عبدالله رویید. قد کشید و بزرگ شد.

- نکند این مرد، مرد روز پیش نباشد؛ او که برای رفتن و خوابیدن از من بی‌تاب‌تر بود و نشسته ننشسته خوابش برد و چرا رسول خدا می‌گوید از اهالی بهشت است؟

مرد که نزدیک‌تر آمد، او را شناخت. مرد روز پیش! سلام کرد. دستی به ریشش کشید. قطره‌های آب از میان مشتش روی حصیر کف مسجد چکید. گوشه‌ای نشست و زانوها را بغل کرد. عبدالله آرام خزید پشت ستون و او را پایید. مرد به فکر فرو رفته‌ بود. آرام‌آرام تنش را تکان می‌داد.

- این‌بار ذکر می‌گوید. شک ندارم.

مرد نفس عمیقی کشید. نگاهش افتاد به انگشت‌های پایش. سری تکان داد و با دامن لباس، میان انگشت‌های پایش را تمیز کرد.

- این دیگر چه کاری است؟ او چطور از اهالی بهشت است؟ صدای اذان بلال، بلند شد و پیچ و تاب خورد و کش آمد.

کتاب مردی از بهشت نوشته محمد بکایی و تصویرگری حسین یوزباشی در  2 هزار نسخه در ۵۲ صفحه در سال ۱۴۰۰ توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی به قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شد.

برچسب‌ها ادبیات کودک و نوجوان پیامبر اکرم کتاب

منبع: ایرنا

کلیدواژه: ادبیات کودک و نوجوان پیامبر اکرم کتاب ادبیات کودک و نوجوان پیامبر اکرم کتاب مردی از بهشت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۰۴۱۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمین‌گیر شد؟

تپه سیف که با گذشت زمان بار‌ها تغییر نام داده و امروز هیچ اثری از آن باقی نمانده به حد فاصل خیابان فرزانه فعلی تا میدان آزادی گفته می‌شد و آنطور که قدیمی‌ها نقل می‌کنند این اراضی وسیع را یک تپه پوشش داده بود. محمدباقر حسین‌مردی، یکی از قدیمی‌ترین اهالی طرشت که به طایفه حسین‌مردی‌ها تعلق دارد، می‌گوید: «وجود تپه سیف در منطقه درشت قدیم این خاصیت را داشت که وقتی سیل می‌آمد از دو طرف تپه جاری می‌شد و روستای طرشت را ویران نمی‌کرد. احتمالا به همین دلیل اسم تپه را سیف گذاشتند، چون همچون شمشیر جریان آب را می‌شکافت و به دو بخش تقسیم می‌کرد.»

به گزارش همشهری آنلاین، تپه مشهور محله طرشت تا اواخر دهه ۴۰ پابرجا بود، اما از ابتدای دهه ۵۰ که ساخت‌وساز‌ها در پایتخت سرعت گرفت جای خودش را به خانه‌ها و آپارتمان‌های مسکونی داد و امروز هیچ نشانی از آن باقی نمانده است. تپه سیف برای اهالی طرشت و در مقیاسی بزرگ‌تر برای تهران‌نشین‌ها، اهمیت تاریخی هم دارد، چراکه در یک برهه تاریخی اقامتگاه موقت طغرل سلجوقی، بنیانگذار سلسله سلجوقیان، هم بوده است.

حسین‌مردی با نقل روایتی در این باره می‌گوید: «طبق روایتی که نسل به نسل منتقل شده و در کتاب «مشایخ فقه و حدیث در جماران، کلین و درشت»، تالیف عزیزالله عطاردی، به آن اشاره شده، طغرل با شرط ادامه پرداخت مالیات از طرف سرزمین‌های شرقی، دختر خلیفه بغداد را به عقد خودش درمی‌آورد. بعد از این ماجرا راهی ری می‌شود تا مقدمات مراسم ازدواج را مهیا کند و بین راه در منطقه درشت یا طرشت امروزی، به قول معروف اردو می‌زند. تپه سیف در آن روزگار موقعیت توچال امروزی را داشته و در بلندی بوده و طغرل در تپه سیف به ری احاطه داشته است. طغرل در انتظار رسیدن همسرش به درشت بود، اما همان شب به خواب ابدی رفت و همان جا درگذشت.»

درباره تپه سیف روایت‌های تاریخی مختلفی نقل می‌شود که برخی از آن‌ها شفاهی است و نسخه مکتوب ندارد. قدیمی‌های طرشت نقل می‌کنند که ناصرالدین شاه وقتی به ولیعهدی رسیده به طرشت آمده و از بالای تپه سیف به این قریه خوش و آب هوا نگاه کرده است. بعد هم نام این منطقه سرسبز را از همراهانش پرس‌وجو کرده و بعد از این ماجرا چند بار دیگر به روستای ییلاقی درشت رفته تا در باغ‌های وسیع این منطقه ییلاقی اتراق کند.

دیگر خبرها

  • اسامی داوران مرحله استانی اعلام شد/ داورانی از جنس هنر و تجربه
  • مردی که ۶۱۳ روز کرونا داشت، فوت کرد
  • سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمین‌گیر شد؟
  • کشف جسد مردی در بیرجند
  • معرفی نامزدهای ایرانی کتاب‌ برای کودکان با نیازهای ویژه
  • معرفی نامزدهای جایزه ادبیات داستانی زنان
  • یادداشت| پیمانه‌ای که پُر شد
  • انتشارکتاب «نقاشی قشنگ» براساس حدیثی از امام رضا (ع)
  • نق‌نق‌‌نویسی داستان اجتماعی نیست
  • دردسرهای جالب مردی که بدنش الکل تولید می‌کند!